اگر از طرفداران دنیای سینما باشید حتما اسم فیلم «شکار» را شنیدهاید که توانست به اثری پر بحث در سال ۲۰۲۰ تبدیل شود؛ اما اگر تا کنون فرصت نکردهاید فیلم the hunt ۲۰۲۰ را تماشا کنید، این مقاله را از دست ندهید!
معرفی اجمالی فیلم the hunt
فیلم «شکار» را میتوان پر حاشیهترین اثر سال ۲۰۲۰ دانست؛ افراد بسیاری درباره آن نظر دادهاند اما در اولین بار توییت دونالد ترامپ بود که باعث ایجاد حواشی شد. پس از آن اتفاقات دیگری همچون چند تیراندازی، باعث تاخیر در اکران فیلم شد. سپس در دومین بار هم بعد از تبلیغات پر هیاهو، بازهم اکران آن (به دلیل همه گیری ویروس کرونا) کنسل شد و سرانجام با گذشت یک سال فیلم «شکار» در صحنههای سینما حضور یافت.
«شکار» (the hunt) اثر «کراگ زوبل» (Craig Zobel) به نویسندگی «نیک کیس» (Nick Cuse) و «دیمون لیندلوف» (Damon Lindelof) در ژانر کمدی-اسلشر و اکشن میباشد که هنرمندان با استعدادی همچون «بتی گیلپین» (Betty Gilpin) در نقش کریستال، «هیلاری سوانک» (Hilary Swank) در نقش آتنا و «آیک بارینهولتز» (Ike Barinholtz) در نقش Staten Island در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
از آنجایی که رده سنی R (بزرگسالان) به دلیل داشتن صحنههای خشونت آمیز، خونریزیهای پی در پی و ادبیات رکیک برای این فیلم پیشنهاد شده است؛ توصیه میشود در حضور کودکان به تماشای آن نپردازید. علاوه بر این، شکار پر از صحنههای مرگ دلخراش انسانهایی است که به طرز فجیعی کشته میشوند.
فیلم شکار توانسته است نمره متوسط از منتقدان را دریافت کند که منطقی به نظر میرسد؛ چرا که با نگاه کردن از دیدگاههای مختلف و بررسی همه جانبه متوجه خواهید شد که عوامل فیلم یا خیلی خوب عمل کردهاند یا به طرز ضعیف و سطحی، مدت زمان ۹۰ دقیقهای فیلم را پر کردهاند!
داستان فیلم شکار
پیش از شروع نقد و بررسی فیلم شکار بگذارید به سراغ خلاصهای از داستان آن برویم:
۱۲ غریبه درحالی که هیچ اطلاعاتی از مکان، محیط، هدف و یا حتی اطرافیان خود ندارند، درحالی به هوش میآیند که با دهانی بسته در جنگل رها شدهاند و برای یک هدف مشخص یعنی شکار کردن مورد استفاده قرار میگیرند.
اگرچه داستان فیلم کلیشهای است اما جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی و طنز در آن وجود دارند که یکی از نکات مثبت فیلمنامه است. ایدههای نویسندگان قابل تحسین است اما به نظر میرسد آنها در اجرای ایدهها ضعیف عمل کردهاند؛ چرا که بسیاری از قسمتهای این فیلم ۹۰ دقیقهای، محتوایی سطحی از ترندهای روز جهانی را در خود جای داده است؛ که گویا تنها با هدف پر کردن محتوا و جلب توجه مخاطبان انجام شده و همانند دیگر بخشهای فیلم چندان پیام خاصی را منتقل نمیکنند.
حتی استفاده بیش از حد این پیامها و ترندهای روز جهانی به نوعی خسته کننده هستند چرا که به شکلی خاص و متمایز بیان نمیشوند. همچنین داستان کلی فیلمنامه هم هدف مشخصی را دنبال نمیکند و در پایان فیلم دقیقا نمیدانید که باید چه حسی داشته باشید؛ اما اگر به دنبال یک اثر طنز و اکشن با صحنههای عریانی از خشونت هستید فیلم شکار گزینهی مناسبی است که ارزش یکبار دیدن را دارد.
بخشهای ابتدایی این فیلم به قدری هیجانانگیز و خشن هستند که هر لحظه منتظر اتفاقاتی غیر قابل پیشبینی هستید اما ضعف داستان از جایی شروع میشود که پس از اتمام صحنههای اکشن در نیمه اول فیلم، روند داستان تا حدودی حوصله سر بر میشود.
اتفاقات هیجانانگیز بسیاری در این فیلم رخ میدهند که باعث میشود هر لحظه منتظر یک پیامد خاصتر باشید اما متاسفانه در قدم دوم به نوعی باعث مایوس شدن مخاطب میشوند. چرا که تمامی روند داستانی فیلم «شکار» بیمنطق است اما وجود کمدی و دیالوگهای خنده دار در تمامی صحنههای فیلم، باعث میشوند همچنان سرگرم کننده باشد. نویسندگان این فیلم تقریبا کل داستان را با طنازی بیان کردهاند و از عناصر طنز حتی در دلخراشترین صحنهها نیز دریغ نکردهاند.
به طور کلی اگر بخواهیم داستان فیلم «شکار» (the hunt) را توصیف کنیم؛ میتوان شخصیتهای آن را به طرفداران گروههای مختلف که در شبکههای مجازی با یکدگیر میجنگند اشاره کرد اما با این تفاوت که این بار به جای استفاده از واژهها، این جنگ به طور وحشیانهای صورت میگیرد. البته دیالوگهایی که آن وسط گفته میشوند نیز مضحک و مسخرهاند؛ برای مثال وقتی یکی از شکارچیها از کشته شدن یک خوک ناراحت میشود یا وقتی دلیل اصلی این بازی مرگ آشکار میشود.
تمامی این موارد در کنار یکدیگر باعث شدهاند اثری سطحی و متوسط تولید شود که از دیدگاه منتقدان و افراد بسیاری وقت تلف کردن است و تنها با ایجاد حواشی توانست توجههای بسیاری را جلب خود کند.
اگرچه ایدههای اصلی فیلم شکار قوی بودند و میتوانست اثری ماندگارتر و عمیقتر باشد که هم در نگاه مخاطبانی که به دنبال سرگرمی هستند و هم در نگاه مخاطبانی با دیدگاه عمیقتر جذاب شود؛ اما به هر دلیلی عوامل فیلم تنها به ساخت اثری سرگرم کننده در رده متوسط اکتفا کردهاند.
برملا شدن رازها و کشف علت اتفاقها، یکی از جذابترین بخشها در هر فیلم یا سریالی است اما نویسندگان و عوامل فیلم ترجیح دادهاند تنها از عنصر غافل گیری استفاده کنند. البته از آنجایی که این عنصر در هر بخشی از داستان، تنها به شکل طنز پدید میآید با گذشت مدتی از زمان فیلم باعث تکراری شدن آن میشود.
بازیگران فیلم
به طور کلی میتوان گفت این فیلم حول محور یک شخصیت اصلی میچرخد که از همان سکانسهای ابتدایی وارد قصه میشود؛ «کریستال» با بازی بتی گلیپین که حکم قهرمان داستان را دارد از همان دقیقههای اول به شکلی متفاوت نشان داده میشود؛ درحالی که دیگر بازیگران این فیلم تنها افرادی هستند که چند دیالوگ کنایهآمیز یا طنز و… را قبل از مرگشان به زبان میآورند و در نهایت به طرز خنده داری کشته میشوند!
بسیاری از بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند، قادر نبودند به خوبی از عهده نمایش فضای پر استرس این داستان برایند. اگر خود را به جای هرکدام از این شخصیتها بگذارید احتمالا تنها تصوری پر از ترس، نگرانی و استرس در هر لحظه خواهید داشت اما وجود عناصر طنز باعث شده است که حتی بازیگران نیز آنقدری که باید فیلم را جدی نگیرند و تنها به گفتن چند دیالوگ پرداخته و به استقبال مرگ خود روند.
]حاوی اسپویل[ اما همین اتفاق دقیقا در زمانی که شکار به شکارچی تبدیل شده است (یعنی حمله کریستال به گروه) برای آنها نیز اتفاق میافتد. این تیم کامل که ۱۱ نفر را به راحتی آب خوردن تکه و پاره کردند، از تنها یک نفر به طرز فاجعه باری شکست میخورند. و هرچقدر به بخشهای پایانی فیلم نزدیکتر میشویم بیمنطق بودن آن نیز آشکارتر میشود.
سخن پایانی
فیلم «شکار» (the hunt ۲۰۲۰) یکی از جنجال برانگیزترین فیلمهایی بود که در سالهای اخیر اکران شد اما فیلمنامه، کارگردانی و اجرای ایدهها در نهایت به اثری سطحی و ضعیف ختم شده است. سایر عناصر فیلم نیز در درجه خوب و متوسط قرار میگیرند که در نهایت باعث میشود اثری قابل تحمل از لحاظ محتوایی اما سرگرم کننده برای مخاطبانی که صرفا به دنبال تفریح هستند ایجاد شود که پس از یکبار تماشا از یاد خواهد رفت.