رونمایی از وب سایت جدید مجله اتاق فرار..!

اتاق فرارهای پیشنهادی قزوین

اسکیپ روم قزوین

اتاق فرار مجوس

در سال ۲۰۰۰ دختری به نام الیسا به همراه پدر و مادرش در یک خانه زندگی می‌کردن. با جدایی پدر و مادر الیسا و فقر مالی که خانواده گرفتارش بود، پدرش برای همیشه خونه رو ترک کرد. الیسا تنها و ترسیده بود و نمی‌تونست با صداهای توی سرش کنار بیاد برای همین دست به خودسوزی زد و حالا مدام اون صداها از داخل خونه شنیده می‌شد. اما نکته عجیب پیدا شدن سه جسد بود جسد سوم متعلق به کیست و چرا؟

اتاق فرار دروازه شیطان

سلام من فرانکم… دختر کمال؛ ما تو روستای پاکده زندگی می‌کنیم، پدرم راست می‌گفت نباید اون کتاب و جنازه کنار هم باشن…! باید به حرفش گوش می‌دادم وقتی اون کتاب گذاشتم کنار جنازه، همچی عوض شد، دیگه چیزی یادم نمیاد! امیدوارم این نامه به دستتون رسیده باشه، به پدرم کمک کنید، اون تنها میترسه…

اتاق فرار سر آشپز

شما به یک شام ویژه دعوت شده اید…

اتاق فرار سوجان

سوجان به خاطر مرگ خانوادش مجبور شد با پدربزرگ و مادر بزرگش زندگی کنه. اونها تو یه خونه قدیمی در گیلان زندگی می‌کنن. یه روز سوجان بهم زنگ زد، اون گفت پدربزرگ و مادربزرگش ناپدید شدن و یدفعه گوشی ازدستش افتاد، هرچقدر صداش کردم جوابی نداد. به کمک شما نیاز دارم تا وارد اون خونه بشید. حاضرید کمکم کنید؟

اتاق فرار گورستان نفرین شده

خانواده رضا تو گورستانی سمت شمال کشور دفن شدن. اهالی اون منطقه میگن که اون گورستان نفرین شده، و در گورستان فقط زمان اذان مغرب باز میشه. رضا موقع اذان مغرب واردگورستان شده چند روزه خبری ازش نیست. به کمکتون نیازدارم.

اتاق فرار مازوخیسم

دکتر چخوف دیگه یه ادم معمولی، شاید بهتره بگیم که اصن انسان نیست. چخوف گذشته سیاهی داره. از اون سیاهیا که وادارت می‌کنه که به چیزی برسی که هیچ بازگشتی ازش وجود نداره و اون چیزی نیست جز جنون…

اتاق فرار پلاک ۳۸

سلام من فرهادم به خونه‌ای رفتم که نباید می‌رفتم! آدرسش تا جایی که یادمه میگم بن بست مومنی، پلاک۳۸ به کمکتون نیازدارم….

جدیدترین اتاق های فرار

دسترسی سریع به اتاق فرارهای قزوین

توضیحات بیشتر