با دوستانتون در حال قدم زدن تو خیابون هستین
صدای پیرمردی رو میشنوین که ازتون درخواست میکنه وسایلش رو براش به خونش ببرین و شما هم قبول میکنین
بعد از اینکه کارتون تموم شد، پیرمرد برای تشکر از شما براتون چای میاره تا خستگیتون در بره
به محض خوردن چای، احساس میکنین که دارین بیهوش میشین
وقتی به هوش میاین میبینین که…
بزودی …