قطره های خون در پایین پنجره کلیسا مردی را به سمت خود کشاند...
خبر خودکشی دیوانه وار راهبه به واتیکان می رسد و گروهی عازم آن کلیسا میشوند تا به دنبال کشف راز مشکوک راهبه بگردند اما کار از کار گذشته بود و آنجا به قلعه تاریک شیطان تبدیل شده بود...سودای مرگ از خوابگاه های کلیسا تا قبرستان بیرون آن شنیده میشد...
صداهای موجودی اهریمنی ستون های کلیسا را به لرزه درمیاورد. مردم روستا از خشت های دیوار تا پنجره های چوبی و نمناک کلیسای وحشت زده شرق اروپا، صدای ناقوس مرگ شومی را میشنیدند...مردم روستا کلیسا را نفرین شده میدانستند :
اما شما باید ایمان و روح خود را آزمایش کنید...
آیا طاقتشو دارید؟!
بزودی ..