شما ودوستانتون به یک مسافرت در دل کویر میرید. همه چیز خوب پیش میره که ناگهان طوفان شن همه چیز رو بهم میریزه اما شما و دوستانتون به طرز معجزه آسایی نجات پیدا میکنید.
پس از گذشت چند ساعت و با فرارسیدن شب متوجه میشید که مسیر خودتون رو گم کردید با دیدن یک نفر کورسوی امید در دل شما زنده میشه رهگذر به شما نشانی یک روستای متروکه رو میده و به یک باره ناپدید میشه، به ناچار سراسیمه و آشفته خودتون رو به روستا میرسونید.
در بدو ورود کل روستا ویران و مخروبه به نظر میرسه که ناگهان روشنایی یک خونه توجه شمارو به خودش جلب میکنه وارد خونه میشید…
اینجا سال ۱۳۵۴ و سر اغاز وهم بیپایان شماست.
بزودی ..