وقتی کلیسا، به دلیل رابطه نامشروع و شرایط بد زندگی، نوزاد فرانسیس را از او می‌گیره او تصمیم می‌گیره تا از کلیسا انتقام بگیره.
او مخفیانه وارد کلیسا می‌شه و چند راهبه را می‌کشه و همراه نوزادش فرار می‌کنه. حین فرار از جنگل، پلیس و کارکنان کلیسا او را کنار پرتگاهی پیدا می‌کنن. فرانسیس که نمی‌خواسته از نوزادش جدا شه به همراه فرزندش از پرتگاه به پایین می‌پره.
از آن زمان تا حالا کسی خبری از فرانسیس و نوزادش نداره.
