بعد از آخرین خواهش بابک، گروهی به کمکش میان
و اون از گذرگاهی حرف میزنه که میتونه یکی از ابعاد زمان رو دچار اختلال کنه و فقط یه بار دیگه با استفاده از اون، شانس تغییر گذشتهی هولناک و پردرد نسلهای قبلی خودش رو داره.
اجداد اون زنهایی رو به خود دیدن که شاید در یک خانهی عاشقانه اصلا وجود نداشته باشن:
"قاتل، مقتول، شاهد "
ندیمهیای که با بزدلی و حماقت خودش، از ما بهترون رو مثلا به خدمت گرفت و اجدادش رو وارد دنیای مهار نشدنیای کرد.
بابک به خاطر شرایط خاصی که برایش پیش اومده دیگه توانی برای سفر در زمان نداره.
منشا این اتفافات چه چیزی میتواند باشد
ماورائی؟
طبیعی؟
انسانی؟
برای نجات و عوض کردن تقدیر او و نسلهای آینده کمکش میکنید؟
یک پاسخ
من بالای ۳۰ تا اتاق فرار رفتم، ولی دیشب هم ترسش واقعی بود و هم انقدر آکتور های حرفه ای داشت که یک تئاتر با کیفیت فوق العاده بالا و جذاب رو میبینی. و هم معماهای چالش بر انگیزی داشت . حتما تجربش کنید