اصلا برام مهم نیست که در مورد من چی فکر میکنید
هیچ کدوم از اون اتفاقا تقصیر من نبود پس چیزیو گردن من نندازید!
دو هفته از اون روز میگذره، یه خواب راحت تو این مدت نداشتم تا میام چشمامو رو هم بزارم، کابوس میبینم از خواب میپرم کاش میشد همینجوری کابوس ببینم ولی هیچوقت از خواب بلند نشم، چون چیزی که الان دارم توش زندگی میکنم بدتر از کابوسه
اصلا شما اینجا چیکار میکنید! چی از جون من میخواید؛
کمک؟ من به کمک شما نیاز ندارم، اونموقع که کمک میخواستم کجا بودید؟
بزودی ..