اهالی روستای تیان باورش دارند و ازش میترسن، ترس از چوخا زمانی شروع شد که دختر عبدالکریم به نام خاتین به طرز مشکوکی گم شد. اما این یک گم شدن ساده نبود …
عبدالکریم کوزه گر ساده ای بود که در مورد گذشته اش اطلاعات دقیقی در دسترس نیست و نمیدانیم دشمنی داشته یا خیر.
اما رابطه ی بده عبدالکریم با اهالی روستا بر همگان آشکار بود .
تنها کسی که ممکن است در مورد عبدالکریم چیزهایی بداند بردار زنش به نام عباس کفاش است. درگیری ما با این ماجرا از جایی شروع شد که دعا نویسی به نام هدا برای پیدا کردن خاتین از ما کمک خواسته بود .
معرفی و بررسی اتاق فرار چوخا بهزودی اضافه خواهد شد.