رونمایی از وب سایت جدید مجله اتاق فرار..!

روز مردگان: یک تجربه اصیل مکزیکی

روز مردگان: یک تجربه اصیل مکزیکی

از اسکلت‌های رقصان در گورستان گرفته تا صنایع دستی و صورت‌های تزئین شده، سارا گیلبرت سنت‌ها و جشن‌هایی را تجربه می‌کند که جوامع سراسر مکزیک را در ۲ نوامبر گرد هم می‌آورند. در این مطلب، با جشن روز مردگان مکزیک، آشنا شوید.

جشن روز مردگان

غرق در درخشش صدها شمع با شعله‌های لرزان، عطر تند بخور کوپال را استشمام می‌کردم. همان‌طور که چشمانم با تاریکی سازگار می‌شد، با شک و تردید راهم را از میان آشفته بازار سنگ قبرهای فشرده انتخاب کردم.

زنی مسن، درحالی‌که قبر شوهرش را با گل‌های همیشه بهار معطر می‌آراست و برای شب‌زنده‌داری آماده می‌کرد، شالش را به دور خود کشید. در قبر مجاور، خانواده‌ای از مردگان خود با قصه، تاماله و نوشیدن شراب مزکال، یاد می‌کرد. ناگهان ناله‌ای ناگوار بلند شد، شیپورها به صدا درآمدند و یک گروه ماریاچی، نسخه اسپانیایی «راه من» را اجرا کرد.

دیا د لس موئرتوس یا روز مرده‌های مکزیک، برخلاف نامش، خیلی ترسناک نیست. این روز، زمانی برای یادآوری درگذشتگان عزیز است اما به‌جای یک سوگواری غم‌انگیز به‌سبب فوت آن‌ها، جشنی شاد به‌خاطر زندگی‌ها برگزار می‌شود.

در کشوری مانند مکزیک که از نظر جغرافیایی و اجتماعی بسیار متنوع است، این جشن‌ها از منطقه‌ای به منطقه دیگر متفاوت هستند، اما در اطراف شهر اوآخاکا، در جنوب شرقی مکزیک، بیش از هر جای دیگری در این کشور، مراسم و تشریفات برگزار می‌شود.

 

غذا برای این جشن

 

غذا برای این جشن

هنگامی که فاتح اسپانیایی، هرنان کورتس، در سال ۱۵۲۱ به اوآخاکا رسید، مکانی دلربا از دره‌های سرسبز را یافت که در دو طرف آن کوه‌های بلند قرار داشت. طولی نکشید که شهر جدیدی در اطراف معابد بزرگ زاپوتک و میکستک به وجود آمد.

امروزه، بیشتر جذابیت اوآخاکا در هم‌گرایی فرهنگ‌های بومی و کنار هم قرار گرفتن فرهنگ‌های باستانی و مدرن، نهفته است.

زوکالوی آن (میدان مرکزی آن)، پر از درختان خودنمای پرتقال و جاکاراندا با شکوفه‌های بنفش است. کلیسای باشکوه و صومعه سانتو دومینگوی آن، برخی از بهترین نمونه‌های معماری استعماری در مکزیک هستند. موزه‌های درجه یک و گالری‌های مدرن، در کنار هنر خیابانی اجتماعی-سیاسی قرار دارند. اینجا (مرکز برگزاری روز مردگان) خاستگاه بهترین بازارهای کشور و همچنین تعدادی از سرآشپزهای برتر آن است.

یکی از این سرآشپزها الخاندرو روئیز است. او متأثر از غنای محصولات بومی، دستورالعمل‌های سنتی را به غذاهای لذیذ تبدیل می‌کند. در رستوران تقدیر شده او، کاسا اوآخاکا، با تاماله گوشت آهو به همراه سس موله، شکمی از عزا درآوردم.

غذا در روزمردگان

این سس غنی، با ترکیب حداکثر ۴۰ ماده گلچین شده، از جمله شکلات تلخ و فلفل‌های آتشین، ساخته شده است و بخش اساسی هر جشن اوآخاکایی از جمله روز مرده‌ها است.

حتی روح سنتی اوآخاکا، این روزها به مخاطبان جدیدی دست پیدا کرده است، زیرا مزکالریاهای مدرن در سراسر شهر ناگهان رونق گرفتند. در مزکالوتکا (یک بار تاریک، به سبک اسپیک‌ایزی)، به صدها بطری مزکال که شانه‌به‌شانه ایستاده بودند، خیره شدم.

این مشروب الکلی که از مگوای کشت شده و وحشی، تقطیر شده، هنوز توسط خانواده‌های روستایی به روش قدیمی تولید می‌شود. وقتی طعم دودی قوی آن را می‌چشیدم، به من گفتند که نه تنها اسانس گیاه را می‌چشم، بلکه تاریخ، فرهنگ و سیاست سرزمینی که از آن سرچشمه می‌گیرد را تجربه می‌کنم.

 

روزمردگان


 

مقاله پیشنهادی برای مطالعه:

در مورد هالووین بیشتر بدانیم

 


 

با مهارت ماندن

در خارج از شهر اوآخاکا، سنت‌ها، به‌خوبی و به معنای واقعی کلمه، زنده هستند. شهرهای کوچک با نام‌های ناهواتلی (آزتک) (که در آن‌ها اسپانیایی هنوز زبان دوم است)، بازارهای هفتگی پررونقی دارند. در اینجا، غذاهای فصلی که به صورت محلی رشد می‌کنند، یک روش زندگی هستند نه یک فعالیت مربوط به آشپزخانه.

در یکشنبه بازار تلاکولولا، یک زن زاپوتک را تماشا کردم که در بهترین پیش‌بند چین‌دارش می‌درخشید و کاسه بزرگی از تجاته (tejate) را هم می‌زد. این نوشیدنی غیر الکلی پیش اسپانیایی، از ذرت آسیاب شده، کاکائو و دانه‌های مامی تهیه می‌شود و هنوز هم (در روز مردگان یا روزهای دیگر)، از طریق ظروف ساخته شده از کدوهای جیکارو با رنگ‌آمیزی زیبا، نوشیده می‌شود.

همچنین بسیاری از شهرها و روستاها وجود دارند که هنوز هم خود را وقف یک صنعت خاص مانند بافندگی، گل‌دوزی یا منبت‌کاری می‌کنند. من به سن بارتولو کویوتُپک که به‌خاطر ظروف سفالی سیاهش شهرت دارد، سفر کردم. در موزه ایالتی هنرهای عامه‌پسند، با هنرمندی به نام کارلوماگنو پدرو مارتینز آشنا شدم که در یک خانواده سفال‌ساز سنتی به دنیا آمده بود؛ اما او اکنون آن را به هنرهای زیبا تبدیل کرده است. او به ریشه‌های خود وفادار می‌ماند، اما قطعات منحصربه‌فردی خلق می‌کند که بر افسانه‌های زاپوتک که در کودکی آموخته است و مرگ که آن را «مادربزرگ ما» می‌نامد، تمرکز دارند.

 

جشن روز مردگان، قدمت و زمان برگزاری آن

 


 

مقاله پیشنهادی برای مطالعه:

گوتیک چیست؟ نگاهی به تاریخچه گوتیک در جهان

 


 

جشن روز مردگان، قدمت و زمان برگزاری آن

معلوم می‌شد که در مکزیک، مرگ را متفاوت می‌بینند. کارلوماگنو به من گفت: «ما معتقدیم که از مردن نه باید ترسید و نه صحبت کردن یا فکر کردن در مورد آن تابو است. علاقه بیش از حد مکزیکی‌ها به مرگ، به قبل از فتح اسپانیایی‌ها مربوط می‌شود. زمانی که آن‌ها وارد شدند نتوانستند آن را ریشه‌کن کنند، بنابراین آن را تشویق کردند.»

در واقع، روز مرده‌ها آمیزه‌ای از عرفان پیش از کلمبیا و سنت کاتولیک اسپانیایی است. خاستگاه آن به آزتک‌ها که قرن‌ها بر مرکز مکزیک تسلط داشتند، برمی‌گردد. آن‌ها در وسط سال جشنی برای مردگان برگزار می‌کردند و معتقد بودند که مرگ پایان زندگی نیست، بلکه فقط بخشی از چرخه زندگی است.

یک دست‌نوشته اسپانیایی به تاریخ ۱۵۵۳، می‌گوید: «آن‌ها عید مردگان را جشن می‌گرفتند؛ به افتخار خود مقدار زیادی بوقلمون، ذرت، پتو، لباس، غذا و… به شیطان تقدیم می‌کردند. به‌این‌ترتیب هر خانواده عید بزرگی را جشن می‌گرفت.»

اسپانیایی‌ها جشن‌های آزتک (روز مردگان) را با تعطیلات کاتولیک، روز همه قدیسین در ۱ نوامبر و روز همه روح‌ها در ۲ نوامبر یکی کردند. در واقع، اینکه بگوییم روز مرده‌ها، گمراه کننده است. در حقیقت، چندین روز جشن است. در طی این مدت، اعتقاد بر این است که مردگان (کودکان (فرشتگان کوچک) در ۳۱ اکتبر و بزرگ‌سالان در ۱ نوامبر) اجازه الهی دارند تا با دوستان و اقوام روی زمین دیدار کنند تا یک بار دیگر بخورند، بنوشند و شاد باشند.

 

روز مردگان در مکزیک

 

جمجمه ها و اسکلت های شیرین

خوردن و آشامیدن بخش‌های جدایی‌ناپذیر این جشنواره هستند. در شهر اوآخاکا، در مرکادو سانچز پاسکواس کوچک، مقدمات روز مرده‌ها به‌خوبی در حال انجام بود.

در بیرون، زنان بومی، روبان‌هایی با رنگ‌های روشن به موهای سیاه بلند و بافته شده خود بسته و تلی از جمپاشیل تازه بریده شده (گل همیشه بهار نارنجی) و تاج‌خروس بنفش می‌فروختند. در داخل، حس و حال یک جشن وجود داشت و دیوارها با پیکادو کاغذی (کاغذ زرورق ظریفی که در طرح‌های پیچیده بریده می‌شود) تزیین شده بودند.

فلفل‌ها در همه شکل‌ها و اندازه‌ها (تازه، خشک، قرمز، سبز، قهوه‌ای، سیاه) روی هم چیده شده بودند و غرفه‌ها مملو از کیسه‌های ادویه‌های تند و چوب‌های معطر دارچین بودند. هوا پر از عطر خوش‌طعم تاماله‌های بخارپز (خمیر ذرت پر شده با گوشت و سبزیجات و پیچیده شده در پوسته ذرت) بود؛ درحالی‌که غرفه‌داران چپولین‌ها (خوراک لذیذ محلی از ملخ‌های کاملا سرخ‌شده که به‌طرز باورنکردنی خوشمزه است) را ذره ذره گاز می‌زدند.

 


 

مقاله پیشنهادی برای مطالعه:

جن: موجودات ماوراء الطبیعه سنت عربی و اسلامی چه کسانی هستند؟

 


 

غرفه‌های شُل‌ووِل، پر از جمجمه‌های قندی تزیین شده بودند که برخی از آن‌ها نام‌هایی روی پیشانی‌شان نقش بسته بود. همچنین پان دو موئرتو (نان مردگان) موجود بود. این نان مخصوص روز مردگان، یک رول با طعم شیرین بوده که شبیه استخوان است یا با یک صورتک چوبی در خمیر، پخته شده.

راهروها مملو از کالاکا (شخصیت‌های اسکلتی)، از هر حرفه‌ای بودند؛ پزشک، نوازنده، روسپی. همه درگیر فعالیت‌های روزمره بودند: نشسته پشت ماشین تحریر، منتظر در ایستگاه اتوبوس، مست شده در میخانه. در واقع، برای گرامیداشت بستگان متوفی‌تان، می‌توانید هر چیزی که برای ساختن یک آفرندا (محراب) لازم است را خریداری کنید.

 

آفراندا یا محراب برای مردگان

 

آفراندا یا محراب برای مردگان

اعتقاد بر این است که محراب، به هدایت ارواح برای اقامت کوتاهشان کمک می‌کند. هر خانواده یک محراب در خانه خود می‌سازد. بسته به بودجه، آن‌ها می‌توانند از یک میز تزیین شده ساده گرفته تا یک میز پنج طبقه بلند باشند، اما همه، عناصر اولیه یکسانی دارند. محراب‌ها چیدمان‌های هنری زیبایی به نظر می‌رسیدند، اما مشخص نبود که نماد چه چیزی هستند؛ بنابراین وقتی خانواده‌ای از من دعوت کرد به آن‌ها کمک کنم تا محراب خودشان را بسازند، با اشتیاق از این فرصت استفاده کردم.

فلسفه چیدمان محراب ها

ما با پوشاندن یک میز با یک پارچه سفید و چسباندن نوار پیکادوی رنگی روشن به جلو، برای نشان دادن باد و بی‌ثباتی زندگی، شروع کردیم. ساقه‌های بلند کاریزو (نوعی نی)، به شکل طاق بسته می‌شدند که نشان‌دهنده گذر بین زندگی و مرگ بودند.

تصویری از قدیس مورد علاقه مکزیک (باکره گوادالوپ) و سپس دارایی‌های مورد علاقه عزیزانشان (کتابی از پدربزرگش، شالی متعلق به مادربزرگش) را روی محراب قرار دادیم. از من خواستند که چیزی اضافه کنم. بی‌تجربه ایستادم و قبل از اینکه دوربینم را به افتخار پدربزرگم که عاشق عکاسی بود اضافه کنم، لحظه‌ای فکر کردم.

بعد غذا آمد. تاماله‌، میوه‌ تازه، آجیل و یک کاسه سس موله، به‌عنوان نعمتی برای ارواح، در محراب قرار داده شد تا بچشند. اگرچه آن‌ها به‌عنوان روح، فقط می‌توانند عطر غذا را در روز مردگان استفاده کنند.

 


 

مقاله پیشنهادی برای مطالعه:

هالووین در نقاط مختلف دنیا

 


 

هر محراب باید یک لیوان آب داشته باشد؛ نه تنها به این دلیل که مظهر پاکی است، بلکه به این دلیل که مردگان پس از سفر طولانی خود تشنه هستند. فقط آب نیست؛ بطری‌های مزکال و آبجو همراه با یک پاکت سیگار ظاهر شدند. به نظر می‌رسد، عادات بد در آن‌طرف قبر ادامه دارند.

در نهایت، عکس‌های آن مرحوم، در برجسته‌ترین جایگاه قرار گرفتند. ما جامپاشیل‌ها را پرپر کردیم تا مسیری از گلبرگ به سمت محراب ایجاد کنیم و برای کمک به هدایت ارواح به خانه، شمع و بخور روشن کردیم.

جشن های قبرستان

پس از تاریک شدن هوا در ۳۱ اکتبر، به سمت پانتئون سان میگل، بزرگترین قبرستان اوآخاکا، رفتم. در خارج از دروازه‌های آن، کارناوالی از قبل در جریان بود. زمانی که مردم در سواری‌های تفریحی با نور نئون (چرخ‌وفلک) به اطراف می‌چرخیدند، صدای خنده‌ای شنیده می‌شد، موسیقی مهیبی از بلندگوها پخش می‌شد و غرفه‌های قراضه، اقلامی مانند آبجو، تاکو و وافل‌هایی به شکل صلیب می‌فروختند.

در قلب این گورستان یک کلیسای کوچک، مربوط به قرن هفدهم، قرار داشت؛ لایه‌ای اتمسفریک از دیوارهای خشتی پوسیده که از این عناصر استقبال می‌کردند. یک گروه موسیقی، آهنگ‌های محبوب را پخش می‌کرد و شمع‌ها روی دیوارهای کف تا سقف مقبره‌های مربع شکل، که قدمت بسیاری از آن‌ها به صدها سال پیش بازمی‌گردد، ردیف شده بودند.

گروهی از مردم (برخی لباس‌های روح، اسکلت و مومیایی به تن داشتند) از کنار محراب‌های عجیب و غریب و فرش‌های شنی رنگارنگ، که به‌طور ویژه برای این جشنواره ایجاد شده بودند، رژه می‌رفتند. برخی، نمادهای مذهبی را به تصویر کشیده بودند، برخی دیگر تصویر نمادین روز مردگان یعنی «کالاورا د لا کاترینا» اثر خوزه گوادالوپه پوسادا.

 

جشن های قبرستان

 

در اوایل قرن بیستم، این هنرمند و تصویرساز پرکار، اسکلت زنی را با کلاهی شایسته طبقات بالای اروپایی آن زمان، در پرتره‌ای طنزآمیز از مکزیکی‌هایی که به نظر پوسادا، بی‌جهت تحت تأثیر اشرافیت اروپایی بودند، به تصویر کشیده بود. با گذشت زمان، او به طرز جدایی ناپذیری با روز مرده‌ها پیوند خورده است.

من کودکانی را تماشا کردم که در اطراف سنگ قبرها، زیر نظر فرشته‌های در حال فروپاشی و مدونای خیرخواه، گرگم‌به‌هوا بازی می‌کردند. جشن گرفتن در قبرستان، جشن گرفتن مرگ، احساس غریبی داشت.

 


 

مقاله پیشنهادی برای مطالعه:

افسانه شکارچی رویا | Dreamcatcher

 


 

صمیمیت مکزیکی ها با مرگ

آیا قرار نیست گورستان‌ها محل ترس و اندوه باشند؟ در مکزیک نه. اکتاویو پاز، نویسنده مکزیکی برنده جایزه نوبل، آن را خلاصه کرده: «برای مردم نیویورک، پاریس یا لندن، مرگ کلمه‌ای است که هرگز گفته نمی‌شود، زیرا لب‌ها را نقره داغ می‌کند. اما مکزیکی‌ها با مرگ صمیمی هستند. با آن شوخی می‌کنند، آن را نوازش می‌کنند، با آن می‌خوابند و آن را جشن می‌گیرند».

من به سمت قبرستان کوچکتر و دورافتاده‌تر پانتئون انتیگو در اکسوکوتلان، در فاصله ۵ کیلومتری شهر، حرکت کردم. اگر فکر می‌کردم که بودن در قبرستان بعد از تاریک شدن هوا جزو فیلم‌های ترسناک است، این یکی این روند را خنثی کرد؛ پر از نور و به‌طرز عجیبی پر از زندگی بود. نیمه‌شب بود و جشن‌ها در اوج خود بودند. خانواده‌ها دور قبرها ‌نشسته بودند، می‌خوردند، می‌نوشیدند، می‌خندیدند و قصه می‌گفتند.

گروه‌های ماریاچی از گوری به گور دیگر قدم می‌زدند و در ازای چند پزو، آهنگ مورد علاقه آن مرحوم را می‌نواختند. مانند آفرنداهای روز مردگان، قبرهای تزئین شده مملو از هدایا و غذا بودند. خانواده‌ها به هنرمندی خود افتخار می‌کردند و خوشحال بودند که غریبه‌ها متوقف می‌شوند و آن‌ها را تحسین می‌کنند. در زیر نور شمع، محل دفن، حال‌وهوایی ماورایی به خود گرفته بود. وقتی شهر را ترک می‌کردم، درخشش نارنجی گورستان را تماشا می‌کردم که در شب سیاه محو می‌شد.

صمیمیت مکزیکی ها با مرگ

 

رقصیدن با شیطان در روز مردگان

یکی دیگر از سنت‌های قدیمی روز مرده‌ها در اوآخاکا، کُمپارسا‌ها هستند؛ یعنی رژه‌های خیابانی پرجنب‌وجوش برای مردگان. این رژه‌ها شامل لباس‌های پرزرق‌وبرق، ماسک‌های وحشتناک، رنگ‌آمیزی چهره، رقص آشوب‌گرانه و باندا (نوعی رقص پولکای مکزیکی) و انفجار ترقه‌های گوش‌خراش که به‌طور تصادفی منفجر می‌شوند و به هرج‌ومرج می‌افزایند، هستند.

یکی از محبوب‌ترین کمپارساها، در اولین روز نوامبر، در سن آگوستین اتلا برگزار می‌شود. من شاهد بودم که شیطان، کشیش و اسکلت کاترینا (همراه با بطری‌های آبجو و مزکال) در شهر قدم می‌زدند و تماشاگران را دعوت می‌کردند تا در راهپیمایی پرهرج‌ومرج کارناوال‌وارشان به آن‌ها بپیوندند.

فرشته مرگ ایستاد تا یک جمجمه به من بدهد. درحالی‌که شیرینی ملیح آن را گاز می‌زدم، از بی‌اعتنایی آشکار مکزیکی‌ها در حضور مرگ و شور و نشاطی که با آن، مرده را برای یک یا دو شب همراهی می‌کنند، شگفت‌زده می‌شدم. شاید هم این جشنی است برای‌اینکه هنوز در سرزمین زندگان هستند.

نتیجه گیری

مطلبی که خواندید در واقع تجربیات سفر سارا گیلبرت در زمان برگزاری جشن روز مرده‌ها به مکزیک بود. امیدواریم لذت برده باشید.

فیسبوک
لینکدین
واتساپ
تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای ثبت دیدگاه وارد اکانت خود شوید...

برای ثبت دیدگاه وارد اکانت خود شوید...

اتاق فرارهای پیشنهادی