تئاتر تعاملی در حقیقت شکلی از اجرای ساختار شکنانه است و با انواع شیوههای دیگر از جمله تئاتر محیطی، هایپردراما و نمایش درمانی دارای مشابهتها و تفاوتهایی است. در حقیقت میتوان گفت تئاتر تعاملی در بر گیرنده تمامی این موارد است اما نسبت به آنان در موقعیت بالاتری قرار میگیرد. در ادامه به طرح این سه شیوه اجرا (تئاتر محیطی، هایپردراما، نمایش درمانی) میپردازیم تا از این طریق شناخت بهتری در زمینه تئاتر تعاملی حاصل شود.
تئاتر محیطی
در شیوه اجرای تئاتر محیطی، بازیگر و یا فردی که در حال اجرا است معمولا به این فکر نمیکند که دارد در شکلی از اجرای تئاتر، فعالیت میکند.
تئاتر تعاملی نیز که در حقیقت نوعی از تئاتر ساختار شکنانه است میتواند الگوی تئاتر محیطی را در بر گیرد چرا که در هر دو شیوه اجرای تئاتر تعاملی و تئاتر محیطی، هدف از بین بردن فاصله تماشاگر و بازیگر است تا به طور کامل تفاوت میان این دو عامل، از بین برود و فاصله میان این دو، حذف شود.
تئاتر سنتی به شیوهای اجرا میشود که در آن فرایند اجرای نمایش برای تماشاگران خاص اتفاق میافتد. در حالیکه در تئاتر تعاملی و محیطی، اجرا برای تماشاگر خاص نیست و در هر لحظه این امکان وجود دارد تا تماشاگران وارد اجرا شوند چراکه تماشاگران در این روشها میتوانند نقش بازیگر را بر عهده بگیرند و بازیگران به تماشاگر تبدیل شوند.
بنابراین در این شیوه از اجرا هیچ تماشاگری وجود ندارد که با حفظ فاصله نظاره گر اجرا باشد و در بازی مشارکت نکند بلکه تمامی تماشاگران در اجرای تئاتر تعاملی و محیطی، نقش فعال دارند. بنابراین از آنجا که تماشاگران، بازیگران تئاتر تعاملی هم به شمار میروند لازم نیست تا فضا را به صحنه تئاتر و یا محل برگزاری نمایش محدود کنیم.
بنابراین اجرای این شیوه از تئاتر میتواند در مکانهای مختلفی نظیر تالارهای سخنرانی، رستورانها، هتلها، منزل شخصی و… انجام بگیرد و محدود به محیطی خاص نباشد. این عامل هم در تئاتر تعاملی و هم در تئاتر محیطی وجود دارد.
در این روشهای اجرایی، به طور معمول، مسئولین برگزاری تئاتر، سعی میکنند فضاهای معمولی اجرا را به فضاهایی دیگر تبدیل کنند یا چنانچه محتوای تئاتر، علمی تخیلی و.. باشد فضای معمولی محیط را به فضاهای متناسب با این موضوعات تغییر دهند و طراحی نمایند. حتی اگر تئاتر قرار است در زمان دیگری غیر از اکنون اجرا شود کل محیط را به آن زمان ببرند.
بنابراین در این شیوه از اجرا، تماشاگران و بازیگران از حیث عملکرد و از نظر فضا از یکدیگر جدا نیستند و هر بازیگری، تماشاگر بازی خود و دیگران است. اما نمایش و تنش در این شیوه وجود دارد اما طرح کلی آن در دست نمایش نامه نویش است و به صورت یک راز باقی میماند.
هایپردراما
اصطلاح هایپردراما به معنای فوق نمایش است و از اصطلاح هایپرتکست که در معنای فوق متن به کار میرود گرفته شده است. فوق متن در حقیقت شکلی ساختاری از متن گسترده جهانی است که با رابطهای متن به متن و امکانات به ظاهر بی پایان اجرا مشخص میشود.
هایپردراما را نیز میتوان نوعی از تئاتر تعاملی به شمار آورد. این شیوه اجرای تئاتر نیز پایان مشخص و ثابتی ندارد و از این لحاظ شباهتهایی را با تئاتر تعاملی دارد. تماشاگر این تئاتر میتواند شخصیتهای مختلفی را انتخاب کند و یا پیرنگهای گوناگونی را در اجرا برگزیند.
به دلیل اینکه در این شیوه اجرا نیز مانند تئاتر تعاملی، تصور تماشاگران دخالت دارد بنابراین داستان، در هر بار اجرا تفاوتهایی با اجرای دیگر دارد. از این لحاظ هایپردراما با هزارتو بازیها نیز دارای وجوه اشتراک است.
بازیگران در هایپردراما گفتههای خود را به اجرا در میآورند و تماشاگران نمایش، همچنان به بازیگر نقش ناظر منفعل تبدیل میشوند. از این نمونه میتوان فیلمهای تعاملی را نام برد.
به طور کلی از شباهتهای تئاتر تعاملی و هایپردراما میتوان پایان باز هر دو اجرا را نام برد. همچنین هر دو تئاتر تعاملی و هایپردراما، دارای پیرنگهای چندگانه هستند.
این دو شیوه اجرا علاوه بر شباهت دارای تفاوتهایی نیز هستند از جمله این تفاوتها میتوان به این مورد اشاره کرد که تئاتر تعاملی متن مشخصی ندارد و از روشهای فی البداهه برای خلق امکانات چندگانه پیرنگ استفادههای زیادی میکند. این روشها بسیار نامحدود هستند. این عامل موجب میشود تا تئاتر تعاملی در سطحی بسیار بالاتر از هایپردراما قرار بگیرد.
پسیکودرام یا نمایش درمانی
نمایش درمانی یا پسیکودرام نوعی از نمایش و یا شیوهای از درمان است که توسط مورنو ابداع شد و اجرایی گشت. او توانست ترکیبی از نمایش و روان درمانی را به وجود آورد.
تئاتر تعاملی به شیوه اجرای نمایش درمانی شباهتهایی دارد. از جمله این شباهتها میتوان به محل بسته اجرا و برگزاری نمایش، طرحهای کوتاه نمایشی، اجرای فی البداهه و آزاد و…. اشاره کرد.
اما این دو شیوه اجرایی با یکدیگر دارای تفاوتهایی نیز هستند. از جمله تفاوت اساسی میان نمایش درمانی و تئاتر تعاملی میتوان به کاربرد این دو در مواقع مختلف اشاره کرد.
در شیوههای نمایش درمانی و یا پسیکودرام، سعی میشود طرحی نمایشی با کاربرد درمانی، تدوین و اجرا گردد. تا با استفاده از آن به شرکت کنندگان کمک شود تا به درمانی خاص دسترسی پیدا کنند. اما در تئاتر تعاملی اولویت هنرمند تفریح، بازی و سرگرم کردن مخاطبان به شیوهای نو است. هر چند ممکن است در بعضی از موارد از بعضی شیوههای درمانی نیز سود ببرد اما هدف اساسی او چنین موضوعی نیست.
بهترین شیوه تعاملی
انواع مختلف تئاترهای محیطی، هایپردراما و نمایش درمانی یا پسیکودرام، سعی دارند تا به نوعی ساختار شکنانه پیش فرضهای مخاطبین و تماشاگران را در زمینه تئاتر و شیوه اجرای آن، به چالش بکشند و آنها را با تغییراتی مواجه کنند.
این در حالی است که تئاتر تعاملی چنین قصد و انگیزهای ندارد اما توانسته در میان انواع این روشهای تعاملی، بهترین باشد. چرا که در خلق نوعی تئاتر ساختار شکنانه از بقیه موفقتر عمل کرده است و تمامی پیش فرضهای تئاتر را نیز نادیده نمیگیرد و بر آنها تکیه دارد.
ساختار شکنی در حقیقت جنبشی در فلسفه و نقد ادبی است که با نوشتههای ژاک دریدا آغاز شد و بدین ترتیب وی، تمامی بنیانهای اندیشه و ادبیات را مورد پرسش قرار داد و فرضیههای اصولی آنها را زیر سوال برد. سپس این اندیشهها به دیگر رشتههای علوم انسانی و هنر سرایت کرد و آنها را تحت تاثیر قرار داد. تئاتر تعاملی یکی از این رشتههاست که تحت تاثیر اندیشههای دریدا مطرح شد.