محترم و تیمور، مطابق یک سنت خانوادگی، از کودکی برای یکدیگر در نظر گرفته میشوند تا در جوانی با هم ازدواج کنند.
پدر محترم، هنگام به دنیا آمدن محترم و خاک کردن جفت او، با دیدن جنی در پشت بام خانه، نگران آینده محترم میشود.
سالها بعد در تابستان ۱۳۴۲ زبانها میافتد. شهر تخلیه شایعهای راجع به زلزلۀ در تهران بر سر میشود.
محترم در راه بازگشت به خانه، جنی را بر پشت بام خانهشان میبیند و دقایقی بعد در چند متری خود با جن روبهرو میشود که باصدایی وحشتناک به سوی او میآید …
معرفی و بررسی اتاق فرار شب بیست و نهم بهزودی اضافه خواهد شد.