چند وقتی هست که معتمد و بزرگ روستا (حاج محمد دلیری) بخاطر مشکلاتی که با دخترش کژال پیدا کرده داخل همون چایخانه معروف و دنج خودش که همه اونجارو به اسم چایخانه کژال میشناسند روزگارش را سپری میکند
کژال هفته دیگه عروسیشه
اما نه باکسی که خودش میخواست
کژال دیگه برای احمد نیست …